رسانهها به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای ارتباط جمعی در جامعه مدرن نقشی بیبدیل در شکلدهی به ذهنیت عمومی ایفا میکنند. از ابتدای ظهور روزنامهها تا به امروز با وجود شبکههای اجتماعی، رسانهها توانستهاند با انتقال اطلاعات و اخبار به اقشار مختلف جامعه، تأثیری شگرف بر افکار عمومی بگذارند.
نقش رسانهها در تغییر ذهنیت عمومی به عوامل مختلفی بستگی دارد. نخستین عامل، نحوه ارائه اطلاعات است. رسانهها با انتخاب شیوهها و زبانی خاص، میتوانند تأکید بر برخی موضوعات و نادیده گرفتن موارد دیگر، اولویتدهی به مسائل و هدایت توجه عمومی به سمت موضوعات خاص را امکانپذیر سازند. به این ترتیب، رسانهها قادرند نگرش عمومی را در جهتگیری خاصی سوق دهند.
عامل دوم، تحلیل و تفسیر اطلاعات است. بسیاری از افراد جامعه، تفسیرهای آماده رسانهها درباره رویدادها را میپذیرند، چرا که خود قادر به تحلیل پیچیدگیهای موضوع نیستند و یا فرصت کافی برای این کار را ندارند. این امر میتواند قدرت زیادی به رسانهها در جهتدهی به باورهای عمومی ببخشد.
رسانههای اجتماعی، بهویژه در دهههای اخیر، نقش کلیدیتری در تغییر ذهنیت عمومی یافتهاند. این بسترها امکان مشارکت فعال کاربران را فراهم کردهاند که منجر به تولید و انتشار گسترده اطلاعات شده است. افراد میتوانند به سرعت نظرات و اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند و این امر میتواند تأثیراتی فوری و گاه شدید بر افکار عمومی داشته باشد.
با این حال، این قدرت رسانهها با چالشهایی نیز مواجه است. انتشار اطلاعات نادرست یا گمراهکننده میتواند به بحرانهای اجتماعی و سیاسی منجر شود. از این رو، افزایش سواد رسانهای در جامعه و آگاهیبخشی به شهروندان درباره چگونگی تحلیل و تشخیص صحت اطلاعات دریافتی از رسانهها ضروری است.
در نهایت، رسانهها علاوه بر ارتباطدهی و اطلاعرسانی، میتوانند به عنوان پل ارتباطی بین مردم و مسئولان عمل کنند و با انتقال صدای اقشار مختلف جامعه به تصمیمگیران، زمینهساز تغییرات مثبت اجتماعی شوند. بنابراین، نقش رسانهها به عنوان ابزاری تاثیرگذار در شکلگیری و تغییر ذهنیت عمومی، انکارناپذیر است و نیازمند نظارت و هدایت صحیح میباشد.